گفت وگو با نقاشی كه در دوره ابتدایی به خاطر نقاشی كردن در كلاس،از خانم معلم خطكش خورده است
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۵ | کد خبر: ۱۰۹۱۱۴۹۳
گفت وگو با نقاشی كه در دوره ابتدایی به خاطر نقاشی كردن در كلاس،از خانم معلم خطكش خورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت irannaz.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۰۹۱۱۴۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صدایی که چهره خانم معلم را نگران میکرد
ایسنا/لرستان توجه! توجه! محل خود را ترک و به مکان امن پناه ببرید. این صدای آشنایی است که بخشی از خاطرات ما دهه شصتیها را تشکیل میدهد؛ اصلا ذهنمان را مشغول کرده و خیال ندارد از مخیلهمان پاک شود.
توجه! توجه! محل خود را ترک و به مکان امن پناه ببرید. این صدای آشنایی است که بخشی از خاطرات ما دهه شصتیها را تشکیل میدهد؛ اصلا ذهنمان را مشغول کرده و خیال ندارد از مخیلهمان پاک شود.
صدای آژیر پراسترس دوران جنگ، روزهایی که بمباران خاطراتمان را رقم میزد. برای دشمن فرقی نمیکرد که اهداف موشکیاش سرباز هست یا سردار، خانواده هست یا دانشآموز، کاسب هست یا رفتگر! برای او ایرانی بودن مهمترین هدف بود برای کشته شدن، برای معلولیت، برای شکار...
در آن روزها اضطرابی که بر همه ما کودکان دهه ۶۰ مستولی بود صدای آژیر وضعیت قرمز بود که از رادیو در مواقعی که رادارها حضور یک هواپیمای جنگنده عراقی را در مناطق ردیابی میکردند، پخش میشد: «توجه! توجه! صدایی که هماکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنا و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد محل کار و منزل خود را ترک کنید و به پناهگاهها و نقاط امن پناه ببرید»! اوووووووووووو ...
خاطرم هست که زمانی این صدا از رادیو پخش میشد چهره خانم معلم درهم میرفت اما سعی میکرد اضطرابش را پشت لبخندی مصنوعی پنهان کند و یکی یکی بچهها را که از ترس جیغ میکشند به پناهگاه ببرد، یکدفعه متوجه میشد کودکی زیر میز خودش را خیس کرده و او بدون اینکه اجازه بدهد بقیه متوجه شوند آرامش میکرد و با همان شرایط او را در آغوش میکشید و به پناهگاه میبرد.
امان از آن روز که صدای صوت موشک زودتر از پیام رادیو میرسید و مدرسه با خاک یکسان میشد. مثل همان روزی که پنج دانشآموز دختر دبیرستان بنتالهدی صدر خرمآباد هرگز به خانه برنگشتند.
شهیده سیده زهرا رحیمی، شهیده نازیلا جزایری، دیانا کاکاوندی، شهیده لعبت نادی و شهیده طاهره جابری و معلمهایی که هر سال داغ دلشان با آن خاطرات تلخ تازه میشود.
هفته بزرگداشت معلم برهمه زحمتکشان عرصه تعلیم و تربیت مبارک باد.
انتهای پیام